مسافرت
فاطمه سادات عزيزم سال نو مبارك
دعا مي كنم اين سال پر از شادي و آرامش باشه واست
اين عيد هم مثل سال قبل رفتيم مسافرت
البته بدون برنامه و هدف قبلي
يعني اصلا قرار نبود بريم مسافرت ،چون ميبايست من برم سركار ،ولي به اصرار بابايي من مرخصي گرفتم و زديم به جاده
با عمه فاطمه سادات و دايي كاظم و با يه دوست كوچولو به اسم مهديه كه دختر خواهر شوهر عمه فاطمه سادات بود
كلي بهمون خوش گذشت
اول رفتيم اصفهان و كلي از جاذبه هاي ديد ني اش ،ديدن كرديم (منار جنبان،سي و سه پل،پل خواجو و .......)
وقتي رفتيم سي و سه پل همش دوست داشتي خودت راه بري
برعكس، اون روز كلي باد ميومد و زاينده رود كه خشك بود همش گردو خاك ازش پا ميشد
البته بعد از چند روز كه از اصفهان برگشتم اب به زاينده رود سرازير شد
الهي هيچ جا خشكي نباشه
بعد از چند روز رفتيم شيراز
جدا كه شيراز شهر عشقه
عجب شهر قشنگي بود
بوي بهار نارنج و سرسبزي كه توي كوچه و خيابونهاش بود ادم رو از اين همه زيبايي سرمست ميكرد
حقا كه شيراز شهر گل و بلبله
از ديدن حافظيه ،تخت جمشيد و ........كلي عكس گرفتيم در اولين فرصت عكس هاي عزيزت رو ميذارم توي وبلاگت