شيطنتهاي فاطمه سادات در محل كار ماماني
دختر نازنينم روز به روز كه بزرگ تر ميشي شيطون تر مي شي حالا ديگه با تو سركار اومدن واسم سخت شده ديگه بيش از يك ساعت نميشه توي اتاقم نگهت دارم ميخواي بري بيرون محوطه بري اتاق همكارهاي ديگه به وسايل دست بزني لحظه به لحظه مي پرسي اين چيه؟ و با اون زبون كوچولوت اسمش رو تكرار مي كني بعضي كلمات رو كه نميتوني بگي و به جاش چيز ديگه اي ميگي شيرين ترين دقيقه است . عاشق اب بازي هستي داخل فضاي سبز محل كار ماماني يه شير اب را زير نظر كردي و هر وقت چشم من رو دور مي بيني سريع خودت رو بهش ميرسوني و اب بازي ميبكني و بعد با لباسهاي خيس مياي و ميگي داداتي هيس (ساداتي خيس)يعني ساداتي لباسهاشو خيس كرده ...
نویسنده :
مامان ثمینه
13:53